برگزاري كلاسهاي آموزشي

گروه بازرگاني گامرون در راستاي استاندارد سازي ارتباط با مشتريان و به منظور ارتقاي دانش پرسنل ، اقدام به برگزاري كلاسهاي آموزشي نموده است اين كلاسها 15 جلسه 3 ساعته و به مدت 2 ماه در محل شركت در تهران با همت موسسه فرهنگي ، هنري برنا و جناب آقاي مهندس محسن احتشامي برگزار گرديد .

 

عقاب باشيم نه غاز

در زندگي ، تفاوت آدم ها در نگاهشان به زندگي ، به اندازه تعداد آنهاست . همان طور كه صورت ها و ظاهر آدم ها با هم فرق دارد ، در افكار و رفتارشان با هم متفاوتند .

به نوعي مي توان گفت هر انساني يك كتاب است . تا ماداميكه آن را باز نكنيد و نخوانيد ،آن را نخواهيد شناخت اصلا هم آسان نيست چون گاهي بعضي كتاب ها آنقدر وحشتناك هستند كه تا چند وقت بعد از خواندنش كابوس مي بينيد و آشفته مي شويد ولي گاهي خواندن بعضي كتاب ها مثل شاهنامه ، حافظ ، اشعار سهراب تا سال ها شما را مست مي كند و يك جمله از كتاب مي تواند روح شما را جلا داده و دلهاتان را صاف كند .

در اين دنيا از بچگي ، به ما تعليم داده مي شود و از طرف خانواده ، دوست ، مدرسه و اجتماع خودآگاه ، نا خودآگاه ، مستقيم، يا غيرمستقيم، ارادي و غيرارادي قوانيني براي ذهن بي برنامه و خالي ما وضع مي شود كه در مغز كوچك ما جا گرفته است و پاك كردن و از اول نوشتن قوانين ، اراده اي فولادي و ممارست بسيار مي خواهد .

دكتر وين داير در كتاب (( عظمت خود را دريابيد )) مباحث بسيار جالبي را مطرح مي كند :

مي گويد آدم ها دو دسته هستند غاز ها و عقاب ها . هرگز نبايد عقاب ها را به مدرسه غازها فرستاد و نبايد افكار دست و پا گير غازها ، فكر عقاب ها را مشغول كند . كسي كه مثل غاز تعليم داده شده است نمي تواند درست پرواز كند و به خار و خاشاك گير مي كند و مانع پروازش مي شود . ولي عقاب رسالتش اوج گرفتن است عقابي كه مثل غاز رفتار كند از ذات خودش فرار مي كند .

بدترين چيز ندانستن قوانين عقاب هاست . اين كه ندانيم چطور عقاب باشيم .

حال تفاوت رفتار غازها و عقابها

• غازها همه مثل هم فكر مي كنند و هميشه هم ادعا مي كنند كه درست فكر مي كنند . افكارشان كپي شده است و اصلا خلاقيت ندارند . در اكثر مواقع هم همگي با هم به نتايج يكسان مي رسند چون دقيقا مثل هم فكر مي كنند .

  عقاب ها مي دانند زماني كه همه مثل هم فكر مي كنند در واقع اصلا كسي فكر نمي كند .

• غازها هميشه مي دانند غاز ديگر چطور زندگي كند بهتر است ! هر كسي جاي كس ديگر تصميم مي گيرد . به همين خاطر يا دير به بلوغ ( فكري – جنسي – احساسي ) مي رسند و يا اصلا بالغ نمي شوند .

  عقاب ها به خلاقيت ذهن هر كسي اعتقاد دارند و در زندگي به فرد ماهيگيري ياد مي دهند و نه ماهي را . در محله عقاب ها هر كسي جاي خودش بايد فكر كند و كسي مسئوليت زندگي كسي ديگر را به عهده نمي گيرد .

• غازها از جسمشان بيش از حد كار مي كشند و تمام توان داشته و نداشته خود را به كار مي گيرند ولي به نتايج دلخواه خود نمي رسند .

  عقاب ها اول تمام جوانب كار را در نظر مي گيرند ، با توجه به تجارب قبلي و برنامه ريزي هاي ذهن خلاقشان تصميم مي گيرند و بعد شروع به كار مي كنند . عقاب ها ايمان دارند كه تلاش جسمي به تنهايي اصلا براي كار كافي نيست .

• غازها حريم شخصي ندارند و بارها و بارها وارد حريم خصوصي عقاب ها مي شوند چون حرمت ندارند .

  عقاب ها به حريم شخصي هر فردي احترام مي گذارند و قاطعانه به افرادي كه وارد حريم خصوصي آنها مي شوند تذكر مي دهند .

• غازها بايد همه را راضي نگهدارند و تمام تلاششان را در اين رابطه مي كنند كه همه انسان ها ، از آنها راضي باشند . به جاي انجام وظايف و رسالت خودشان ، رضايت همه اطرافيان را با هر زحمتي به دست مي آورند چون اگر به دست نياورند احساس خلا مي كنند .

  عقاب ها مي دانند كه به دست آوردن رضايت همه افراد امكان ندارد و نيمي از مردم هميشه با نيمي از افكار آنها مخالفند و مي دانند اين وظيفه يك عقاب نيست كه مخالفانش را راضي نگهدارد .

• غاز (( نه )) نمي گويند و هميشه شاكي هستند كه چرا بايد اينهمه به ديگران توجه كنند!!!! .

  عقاب در مواقعي كه لازم باشد ، به راحتي (( نه )) مي گويند .

• غاز شرط اول ارتباط را صميميت بيش از حد مي دانند . عقاب شرط اول ارتباط را احترام متقابل مي داند .
• غاز نمي خواهد باور كند كه دشمني دارد . عقاب مي داند كه بايد دشمنش را ببخشد ولي به او اعتماد نمي كند.
• غاز از تجربيات درس نمي گيرد و از آن هميشه آزار مي بيند .

  عقاب بعد از گذراندن مشكلات و سختي ها ، به فكر پذيرش آن و درس گرفتن از آنهاست .

• غاز ها از دلشان هيچ وقت حرف نمي زند . عقاب ها با دلهايشان زندگي مي كند .
• غاز ها يا احساسي اند و يا منطقي . عقاب مي دانند كه در دوراني از زندگي بايد مغز را پرورش و ورزش داد و در دوراني ديگر بايد دل را نوازش داد و به حرف هاي دل بها داد .
• غاز اشتباه نمي كند . عقاب ميداند اگر هيچ وقت اشتباهي نكرده ، دليلش اين است كه اصلا دست به عملي نزده.
• غاز به جاي ديگران زندگي مي كند .

  عقاب مي داند كه بايد به ديگران كمك كند ولي جاي كسي نبايد زندگي كند چون در اينصورت تجربه خود بودن را از او گرفته است .

• غاز ها هميشه همه كار مي توانند انجام دهند .

  عقاب مي داند چه كارهايي را مي تواند انجام دهد و كجا بايد اعلام كند كه از عهده آن كار بر نمي آيد .

• غاز هميشه مجبور است .

  عقاب هميشه مختار است و اگر به جبر روزگار مجبور شد كاري را انجام دهد ، مي پذيرد و مي گويد : ترجيح مي دهم اين كار را انجام دهم .

• غاز ها زمان تفريح مشخصي ندارند .

  عقاب ها براي تفريحشان برنامه ريزي مي كنند و مي دانند كه فاصله خالي اين نت تا نت بعدي در موسيقي ، دليل دل نشين بودن آن است .

• غاز هميشه ناراضي و شاكي است و هميشه در حال شناخت عامل اين بدبختي است .

  عقاب هميشه راضي است و مي داند هر سختي هم پاياني دارد . عقاب باور دارد كه پس از هر سختي ، آساني است .

• غاز به عبادت عادت كرده است . عقاب تكرار و عادت و روزمرگي رو مرگ دل و پرستش مي داند .
• غاز نسبت به عقاب يا احساس برتري مي كند و يا احساس ضعف .

  عقاب باور دارد برتري وجود ندارد و اصل فقط تفاوت است كه باعث برتري كسي بر كسي ديگر مي شود .

• غاز زياد از مغزش كار مي كشد البته بدون بهره وري لازم .

  عقاب مفيد فكر مي كند و از اشتباهاتش درس مي گيرد .

• غاز مي خواهد غاز باشد چون غاز بودن و نپريدن خيلي آسان تر از پرواز و اوج گرفتن است .

  عقاب بر عقاب بودن اصرار دارد ، حتي اگر بارها به مدرسه غازها رفته باشه و به خاطر عقاب شدن بهاي سنگيني را بپردازد .

عقاب باشيد و بلند پرواز كنيدسيد موسي خاتمي – فروردين 1391